شخصی از علامه بزرگ مجلسی استخاره ای خواست، وعلامه استخاره گرفت و قسمتی از آیه این بودجنات تجزی من تحتها الانهار = بهشتی که در زیر آننهرهایی جاریست ، علامه فرمودند خیر است انشاءا...، مدتی گذشت. مرد با عصبانیت نزد علّامه آمد و گفت: مدّتی پیش برای امر خیری استخاره کردم و شما فرمودید خوب است، ولی عروسی که گرفتهام عادت به شب ادراری دارد و شبها تا صبح چندین نوبت رختخواب و بدن مرا به نجاست میکشد وگاهی اوقات بقدری ادرار میکند که از زیر تخت گوئی نهری از آب جاری میشود
علامه متأثّرانه و از روی خجالت لبخند زد و گفت: پسر جان چرا به من نگفتی استخارهی تو برای امر ازدواج است چون در صورت بیان، تو را نهی میکردم، چون استخاره برای امر ازدواج صحیح نیست وروایت وارده در باب ازدواج استخاره را رد میکند در ثانی آیه استخاره تو بیان میکرد چنین نهری جاری میشود.
مردی به نزد عالمی نحوی رفت تا حال برادر وی را جویا شود و از ترس اینکه مبادا در سوال خویش مرتکب غلط اعرابی شود،گفت: اخاک،اخیک،اخوک،ها هنا؟ برادرت کجاست؟ نحوی نز در پاسخ گفت: لا،لی،لو، ما هو حضر! نیست او حضور ندارد!
یکی از خلفای عباسی که بسیار ظالم و ستمگر بود به یکی از ندیمان خویش گفت: برای من لقبی پیدا کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم بِاللّه، آن ندیم پس از لحظهای گفت: هیچ لقبی برای تو مناسبتر از «نعوذُ باللّه» نیست!
داستانهای طنز از زبان مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی
*ریشتراشی
جوانی همیشه ریشش را با تیغ میتراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم میگوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر میکنند سنت زیاد است. آن وقت میگویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود .سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه رادیده بود به سمت انها می اید و میگوید :<تو یک قهرمانی>فردا در روزنامه ها می نویسند :یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داداما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستمپس روزنامه های صبح می نویسند:امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی<من ایرانی هستم >فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت !
شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
علاقمندیها:
برنامه نویسی کامپیوتر، مطالعه اخبار
موسیقی، سفر، مطالعه مقالات تخصصی، مطالعه وبلاگها و ...
با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید:)
اين سايت حاصل تلاش شبانه روزي سيد محمد جواد حسيني ميباشد که بدون وابستگي مادي و معنوي به هيچ سازمان و نهاد و حزب و گروه سياسي فعاليت خود را ابتدا بر اساس قانون الهي و سپس قانون اساسي ايران بنا نهاده است. کليه هزينههاي اين سايت با هزينه شخصي پرداخت ميشود که اميدوارم از اين پس از طريق فروشگاه سايت و تبليغات تامين شود و همواره سعي ميکنم تا مطالب آموزشي جديد و خواندني را براي شما به ارمغان بياورم.
بازدید امروز : 107
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 123
بازدید ماه : 944
بازدید کل : 4962
تعداد مطالب : 5367
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1 تماس با من تلگرام تماس با من در اینستاگرام