حدیثی در اصول کافی وجود دارد که می گوید: دانش صحیح تفسیر تنها در دست امامان است؛ این در ذهن من سؤالی را ایجاد کرده است و آن اینکه:
پاسخ
قبل از پاسخ به سؤال فوق متذکر می گردیم که منظور از “تفسیر“ ، بیان معانی و مقاصد آیات کریمه است که با استمداد از تدبر و استنطاق معنی آیه ای از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایات معتبر در صورت امکان، تحقق می پذیرد، بنابراین در اینجا نظری به بطون قرآن که جز از راه تأویل بدان راهی نیست، نداریم.
خداوند در سوره ص به ابلیس می فرماید: تو تکبر نمودی یا از عالین هستی منظور از عالین چیست؟
پاسخ
خداوند در سوره ص میفرماید: *قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ* [i]گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)»
علت اینکه در آیه 29 سوره بقره خلقت آسمان بعد از خلقت زمین آمده است
منبع: پایگاه حوزه
سوال
چرا در آیه 29 سوره بقره ابتدا گفته شده موجودات به وجود آمده سپس آسمان ها؟
پاسخ
در آیه 29 سوره بقره، چنین آمده است: « هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.»
در تمامی آیات اشاره شده است که خداوند جهان هستی را در 6 روز خلق کرده است پس چرا در آیه 9 الی 12 سوره فصلت گفته شده است در 8 روز؟
پاسخ
در تمامی آیات (در هفت مورد) خداوند خلقت جهان را در 6 روز بیان کرده و تنها در آیات سوره فصلت، خلقت جهان را مجموعا در هشت روز بیان کرده است. مراد قرآن مجید از «روز»، 24 ساعت نیست. زیرا «یوم» در زبان عربی دارای معانی وسیعی است و یکی از معانی آن دوران است. چنانچه در تفسیر قمی آمده است:
و این معنی با یافته های علمی روز که بیلیاردها سال را برای به جود آمدن زمین و آسمان لازم می داند بسیار مناسب و بلکه مطابق است. بنابراین «روز» در این آیات شریفه به معنی «دوران» یا «دوره» است، یعنی زمین و آسمان در طی شش دوره یا هشت دوره خلق شده اند.
اما این که چرا در آیات سوره فصلت خلقت آسمان را در هشت دوره می داند، مفسرین فرموده اند منظور از اربعه ایام (چهار دوره) تتمه چهار روز (دوره) است به این ترتیب که در دو روز اول از این چهار روز، زمین آفریده شده و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، خلقت آسمان ها نیز در دو روز انجام شده است که مجموعا شش روز (دوره) است. نظیر این تعبیرات در زبان عربی و فارسی نیز فراوان است. مثل این که گفته می شود:
« از اینجا تا مکه ده روز راه است و تا مدینه پانزده روز.» یعنی پنج روز فاصله مکه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکه.
بنابر این تفسیر بین این دو دسته آیات موافقت ایجاد می شود و آیات سوره فصلت به بیان دیگری همان شش روز را بیان می کند. مخصوصا که در آیات سوره فصلت، عدد هشت نیامده است بلکه به صورت مرحله 2 و 4 و 2 آمده است، این تفسیر خوبی است.[2]
آیا اعداد ازلی می باشند؟ منظور قرآن از خلقت شش روزه زمین چیست؟ سعد و نحس بودن اعداد حقیقت دارد؟
پاسخ
1- اعداد امور واقعی نیستند تا در ازلی و ابدی بودن آنان بحث شود، بلکه معانی اعتباری هستند که معدود منشأ انتزاع آنان قرار می گیرند و می توان بدون توجه به منشأ انتزاع بر اعداد افزود. [1]
2- شما این گونه سؤال را طرح کنید که مگر شبانه روز بر اساس چرخش زمین بر گرد خورشید فراهم نمی آید؟ پس قبل از خلقت زمین و خورشید که شبانه روزی وجود نداشت تا...، در جواب می گوییم که مراد از شش روز در قرآن کریم شش دوره است نه شش شبانه روز.
3- سعد و نحس ایام مربوط به حوادث تلخ و شیرینی است که در آن ایام رخ داده است و خود ایام حامل سعد و نحس نیستند و آیه قرآن کریم به این معنا اشارت دارد. [2]
[1]تفسیر موضوعی جهان در قرآن، زمان خلقت آسمان و زمین کتاب معارف قرآن ( آیت الله مصباح یزدی).ص 241.
[2]نک: قرآن کریم، تفسیر موضوعی، تفسیر موضوعی، زمانها و مکان ‹آیا بعضی از روزها نحس و شوم است و بعضی دیگر ...›المیزان ج 19 ص 106.
لطفا نظر خود را در مورد نظریه داروین و در مورد تکامل بیان بفرمائید؟ چون که شنیده ام آیت الله مشکینی آنرا قبول دارند و به نظر من این نظریه خلاف قرآن است.
با این که می دانیم مرکز تولید نطفه در مرد بیضه و در زن تخمدان است چگونه در آیه (یخرج من بین صلب والترائب(، مرکز تولید نطفه را بین صلب و ترائب شمرده است؟
کلمه روح به طوری که در لغت معرفی شده به معنای مبدأ حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادی می شود. و چه بسا هم مجازاً در اموری که به وسیله آنها آثار نیک و مطلوبی ظاهر می شود استعمال می
قتیل العبرات صفتی که از امام حسین(ع) نقل شده و ایشان به خود استناد دادهاند، از جمله فرمود :أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر، من کشته شده اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر اینکه در مصیبتم اشک میریزد.کلمه استعبر به معنای جاری شدن اشک است. اما به کار گیری العبرة به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در منابع حدیثی از امام حسین(ع) یافت نشد، بلکه امامان(ع) به ایشان لقب قتیل العبرات را دادهاند. به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است: « السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ».همچنین در روایت دیگری به صورت مفرد نیز به ایشان خطاب شده است؛ امیر المؤمنین علی(ع) خطاب به امام حسین(ع) فرمودهاند: «یا عبرة کل مؤمن»؛ ای اشک هر مؤمن.اما در باب معنای کشته شده اشکها؛ معنای این تعبیر اینست که؛ امام کشته شدهای است که مؤمن یا هر شخص آزادهای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشکهایش جاری گردد. عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آوردهاند؛ مانند طریحی میگوید: معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود میگیرد و اشک میریزد. علامه مجلسی میگوید: قتیل العبرات؛ یعنی کشتهای که اشکها برای آن جاری میشود.
آیا خود ارضایی و استمنا از نگاه علم طب مضر و از نظر شرع، حرام است؟
یکی از بیمارهای اخلاقی و انحرافات جنسی بنام استمناء یا خود ارضایی است که عده ای بدون آگاهی از عواقب خطرناک آن مبتلا شده اند و هر روز که بر آنها می گذرد چند قدم به نقطه فنا و نیستی سرمایه های جسمی و روحی خود نزدیکتر میشوند که به طور اجمالی به حقیقت و ماهیت شوم و ویرانگر استمنا (خودارضایی) از نظر اسلام و روانشناسی می پردازیم تا قدمی در روشنگری نسل جوان جامعه برداشته باشیم.
آیا خود ارضایی و استمنا از نگاه علم طب مضر و از نظر شرع، حرام است؟
یکی از بیمارهای اخلاقی و انحرافات جنسی بنام استمناء یا خود ارضایی است که عده ای بدون آگاهی از عواقب خطرناک آن مبتلا شده اند و هر روز که بر آنها می گذرد چند قدم به نقطه فنا و نیستی سرمایه های جسمی و روحی خود نزدیکتر میشوند که به طور اجمالی به حقیقت و ماهیت شوم و ویرانگر استمنا (خودارضایی) از نظر اسلام و روانشناسی می پردازیم تا قدمی در روشنگری نسل جوان جامعه برداشته باشیم.
بینیاز بودن خداوند از علّت، تخصیص و استثنا در قاعده عقلی (هر معلولی علّت میخواهد) نیست؛ زیرا خداوند معلول نیست تا نیاز به علّت داشته باشد.
اوّلاً: عین این اشکال به مادّیون و کسانی که منکر وجود خدا هستند نیز بر میگردد. اگر مادّیون سؤال کنند که مبدأ آفرینش کیست؟ ما در جواب میگوییم: «مبدأ آفرینش موجودی است با شعور که در تمام کارهای خود از دقیقترین هدفها و نقشهها برخوردار است و تمام افعال خود را بر اساس حکمت انجام میدهد» اما منکر خداوند میگوید: «مبدأ آفرینش مادّه است.»
خالق بودن موجود دیگر چنانچه به اذن و قدرت خداوند باشد با این توحید منافات ندارد کما این که تمام افعال و آثار موجود نیز به اذن و قدرت او است؛ این خداوند است که سببیت سوزاندن را به آتش داده است و آتش به اذن او میسوزاند.
منظور از توحید در خالقیت که بخشی از توحید افعالی است این است که در عالم هستی تنها یک خالق وجود دارد. همه موجودات امکانی و افعال و آثار آنها، مخلوق خدای یکتا هستند. حتّی افعال و کارهای انسان مثل حرف زدن و راه رفتن آنها نیز به طور غیر مستقیم مخلوق خداوند است.
علاقمندیها:
برنامه نویسی کامپیوتر، مطالعه اخبار
موسیقی، سفر، مطالعه مقالات تخصصی، مطالعه وبلاگها و ...
با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید:)
اين سايت حاصل تلاش شبانه روزي سيد محمد جواد حسيني ميباشد که بدون وابستگي مادي و معنوي به هيچ سازمان و نهاد و حزب و گروه سياسي فعاليت خود را ابتدا بر اساس قانون الهي و سپس قانون اساسي ايران بنا نهاده است. کليه هزينههاي اين سايت با هزينه شخصي پرداخت ميشود که اميدوارم از اين پس از طريق فروشگاه سايت و تبليغات تامين شود و همواره سعي ميکنم تا مطالب آموزشي جديد و خواندني را براي شما به ارمغان بياورم.
بازدید امروز : 100
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 937
بازدید کل : 4955
تعداد مطالب : 5367
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1 تماس با من تلگرام تماس با من در اینستاگرام