بیاییم گوهرهای ریخته را جمع کنیم!
شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود. گفت:
هر جا كه نظر میكنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته.
كسی نمیبیند و كسی نمیچیند.
گفتند: كو؟ كجاست؟
گفت: همه جاست. هر جا كه میتوان خدمتی كرد؛ یا هر جا كه میتوان راحتی به دلی آورد.
آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست.
آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج محبت...
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ارزش دنيا
آورده اندكه روزي حضرت رسول صلي الله عليه وآله بر راهي مي گذشت .گوسفند مرده اي را ديد اوفتاده و گنديده شده. روي مبارك را به اصحاب كرده فرمود:
آيا كسي باشد كه اين مردار را به قيمت زر بخرد؟
اصحاب در جواب گفتند:
يارسول الله "ص "! اگرزنده بود بخريدندي.
آن حضرت فرمود: دنيا پيش خداي تعالي از اين مردار حقيرتر است . :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
به سوی زندگی اشرافی!
در چین باستان، شاهزاده جوانی تصمیم گرفت با تکه ای عاج گران قیمت چوب غذاخوری بسازد.
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
سخت ترین مرحله روشنگری
در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود، زن سیاه پوستی به نام هاریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.
بعدها از او پرسیدند ؛
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟
او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت:
قانع کردن یک برده به این که تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…! :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
یک دقیقه سکوت!
یک دقیقه سکوت
به خاطر خجالت کشیدن مردی که درآمدش کفاف زندگیشو نمی داد و پای رفتن
به خونه رو نداشت!
یک دقیقه سکوت
به خاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو به نام جنس خارجی تن بچش کرد به رویش خندید و در خفا اشک ریخت!
یک دقیقه سکوت
به خاطر زنی که با شرافت تمام غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو
انجام داد ولی تسلیم هیچ نامردی نشد!
یک دقیقه سکوت
به خاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو به جای گوشت چرخ کرده به خورد بچه ی در آرزوی کبابش داد!
یک دقیقه سکوت
به خاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود
یک دقیقه سکوت
به خاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازی های لباس نو بر تن رو دید زد زیر گریه!
یک دقیقه سکوت
به خاطر صدها هزار مردی که در این اوضاع وخیم اقتصادی کارشان را از دست داده اند و شرمنده زن و بچه ی شان شده اند و هر روز خبر اختلاس میلیاردها دلار پول بیت المال را می شنوند!!
یک دقیقه سکوت به خاطر مرگ #انسانیت....✍️
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
چرا عبادت کنیم؟
روزی جوانی از من پرسید:
خداوند که به عبادت ما نیازی ندارد، پس چرا عبادتش کنیم؟
گفتم: جوان! فکر کن در اتوبوس به سمتِ تهران حرکت میکنی و همسفری داری که از کلام تو حس میکند نیازمند هستی. هنگامی که تو خواب هستی مبلغی در جیب تو قرار میدهد و تو نمیفهمی. او زودتر از تو پیاده میشود و تو زمان پیادهشدن متوجه میشوی که او پول را گذاشته و رفته است.
آیا به دنبال او نمیگردی که نشانی از او داشته باشی تا از او تشکر کنی؟ هر چند اگر او نیازی به تشکر تو داشت همان اول کار از تو میخواست تشکر کنی تا بعد مبلغ را به تو بدهد.
پس چرا دنبال خدایی که این همه نعمت به ما داده است نمیگردیم تا بدانیم او کیست و چه باید کنیم تا بتوانیم شکر نعمتهایش را هر چند که ممکن نیست به جای آورده باشیم؟ :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
بزرگی را گفتند: تو برای تربیت فرزندانت چه می کنی؟!
گفت: هیچ کار
گفتند: مگر می شود؟! پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟!
گفت: من در تربیت خود کوشیدم، تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمی کنند.
تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگی است.
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگی است.
همیشه بزرگ ترین تغییرات از درون شکل می گیرد.
درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود.
آنگاه خودت را خواهی دید....
اهل دلی می گفت:
تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهم است.
اهل کجا بودنت مهم نیست، اهل و بجا بودنت مهم است.
منطقه زندگیت مهم نیست، منطق زندگیت مهم است.
درود بر کسانی که دین دارند و تظاهر ندارند.
دعا دارند و ادعا ندارند.
نیایش دارند و نمایش ندارند.
حیا دارند و ریا ندارند.
رسم دارند و اسم ندارند. :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
خدا هرگز نمى ميرد!
مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی درکتاب خاطراتش می نویسد:
روزی در بدترين حالت روحی بودم. فشارها و سختى ها، جانم را به تنگ آورده بود.
سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، باحالتی غریب و روحى بی جان و بى توان به زندگی خود ادامه می دادم.
همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد.
چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد. با تعجب پرسیدم:
چرا سياه پوشیده ای؟ چرا سوگواری می کنی؟
همسرم گفت :مگر نمی دانی او مرده است؟
پرسیدم چه کسی؟ همسرم گفت خدا... خدا مرده است!
باتعجب پرسیدم: مگر خدا هم می میرد؟ این چه حرفی است که می زنی؟
همسرم گفت: رفتارامروزت به من گفت که خدا مرده ومن چقدرغصه دارم.
حیف از آرزوهایم؛ اگرخدانمرده پس توچرا این قدرغمگین و ناراحتی؟
او در ادامه می نویسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم و گریستم.
راست می گفت گویا خدای درون دلم مرده بود.
بلند شدم و براى ناامیدی ام از خدا طلب بخشش کردم.
خدا هرگز نمى ميرد! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮیم؛
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ! قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم...
تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد؛
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ... :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
نقش مردم در تولید دیکتاتور
مردم نقش اصلی را در خلق دیکتاتورهایشان ایفا میکنند. تا ملت عوض نشود ساختارهای استبدادی سر جای خودش باقی است و در نتیجه عوض کردن حاکمان عملی بیفایده خواهد بود.
گروهی از مردم آرزومندانه منتظر ظهور فردی مقتدر و توانا هستند تا در زیر سایهی او آرامش پیدا کنند. آن ها آمادهاند تا به محض یافتن چنین فردی تمامی آزادی و اختیارات خود را به او تفویض کنند، به فردی که به شهادت تاریخ، دیگر هرگز نمیتوانند آن را از او بازپس گیرند..
جباران به خودی خود جبار نمیشوند بلکه آن ها محصول رفتار تودههایی هستند که خلقوخوی جباریت بخشی از وجود آن هاست. برای آن که جباریت برای همیشه از جامعهای رخت بربندد باید روحیهی جباریت تودهها از بین برود.
مانس اشپربر :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
نیاز به قهرمان
آندریا : «سرزمین فلاکتبار سرزمینی است که قهرمانی نپرورد.»
گالیله : «نه، آندریا ! سرزمین فلاکتبار سرزمینی است که در آنجا نیاز به قهرمان باشد؛ زیرا جامعهای که منتظر قهرمان و نجاتدهنده است، جامعهای با اکثریت هشیار و بیدار نیست.»
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سالکان
یک نامه کوتاه و پرمغز
مردی نامه ای به محضر سیّدالشّهداء(ع)نوشته و در طیِّ آن تقاضا می کندکه مرا به خیردنیا و آخرت راهنمایی بفرمایید.
إمام(ع)در جواب می نویسد:
بسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ أَمّابعد فَإِنَّ مَن طَلَبَ رِضَی اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللهُ أُمُورَالنّاسِ وَ مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَکَلَهُ اللهُ إلَی النّاسِ:
هرکس در صدد جلب خشنودی خداوند باشد هر چند مردم از او ناراضی شوند،خداوند او را ازمردم حفظ می کند و أمر او را کفایت می کند، أمّا کسی که برای جلب خشنودی و رضایت مردم،خدا را به غضب می آورد خداوند او را به مردم وامی گذارد و نظر لطف خود را ازاو بر می دارد.
(نقل از اختصاص شیخ مفید)(۲۴) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سالکان
هیچ کس معذور نیست!
إمام صادق(ع)می فرماید:
ثَلاثَةُُ لاعُذرَ لِأَحَدِِ فیها :أَداءُ الأمانةِ إِلَی البَرِّ وَ الفاجِرِ،وَالوَفاءُ بِالعَهدِ لِلبَرِّ وَالفاجِرِ وَ بَرُّ
الوالِدَینِ لِلبَرِّ وَ الفاجِرِ:
هیچ کس در ترک این سه چیز معذور نیست:
۱-رساندن امانت به صاحبش، چه نیکوکار باشد چه بدکار.
۲-وفا به عهدی که با دیگری بسته؛چه نیکوکار باشد چه بدکار.
۳-نیکی به پدر و مادر؛چه نیکوکار باشند چه بدکار.
(نقل از کتاب<الفُ حدیث وحدیث)(۲۵) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
کجای کار می لنگه؟!!
از عالمی پرسیدند
آدرس امام زمان کجاست؟
کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
عالم گفت :
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است که می فرماید:
هرجا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، امام زمان آنجا تشریف دارد.
به گمانم با این اشارات آدرس ایشان در یکی از کشورهای اسکاندیناوی است که دادگاه هایش به دلیل نبود پرونده و دعاوی حقوقی سالی یک روز باز است !
و نه در کشوری با نام اسلامی که به قول رئیس قوه قضائیه 15 میلیون پرونده در دادگاه ها منتظر رسیدگی هستند و زندان هایش با پنج برابر ظرفیت دیگر جای خالی ندارند و باید زندان های جدید ساخته شوند .
فایده کلاس اخلاق؛ نماز جمعه؛ دعای کمیل؛ زیارت عاشورا؛ راهیان نور؛ محرم و صفر؛ ایام فاطمیه؛ پیاده روی کربلا؛ ماه رمضان؛ اعتکاف و..... چه بوده ؟
پس چرا خروجی نداره و این همه فساد؛ اختلاس؛ دزدی؛ فاصله طبقاتی؛ پارتی بازی؛ بیکاری؛ فقر؛ بیماری و.....؟
کجای کار می لنگه؟!! :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
یک نکته از هزاران
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ
فيلسوف است
کسی که راست و دروغ برای او يکی است،
چاپلوس است
کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد
دلال است
کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد،
گدا است
کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد
قاضی است
کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد
وکيل است
کسی که جز راست چيزی نمی گويد
بچه است
کسی که به خودش هم دروغ می گويد
متکبر است
کسی که دروغ خودش را باور می کند
ابله است
کسی که سخنان دروغش شيرين است
شاعر است
کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد
همسر است
کسی که اصلا دروغ نمی گويد
مرده است
کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد
بازاری است
کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد
پر حرف است
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند
سياستمدار است
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند
ديوانه است
شکسپیر می گوید:
وقتی می توانستم صحبت کنم، گفتند:
گوش کن...
وقتی می توانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند...
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم...
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند...
وقتی آن ها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد...!
زیبا زندگی کنید :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سالکان
توصیف زهد و پارسایی
أميرمؤمنان على(ع)می فرماید:
الزُّهدُکُلُّهُ بَینَ کَلِمَتَینِ مِنَ القُرآنِ :قالَ اللهُ سُبحانَهُ:
لِکَيلا تَأسَواعَلی مافاتَکُم وَلا تَفرَحُوا بِماآتاکُم. وَمَن لَم یَأسَ عَلَی الماضي وَلَم یَفرَح بِالآتي أَخَذَالزُّهدَبِطَرَفَیهِ!:
حقیقت زهد در دو جمله از قرآن مجید خلاصه شده است ، خداوندمی فرماید:
تا بر آنچه از دست شما(مآل و منافع )رفته حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید. و دلبستگی خارج از حد نداشته باشید. بنا بر این، کسی که بر گذشته تأَسّف نخورد و به آنچه به دست آید خوشحال نباشد هر دو طرف زهد را داراست.
منظور این است که زهد به معنی فقر و ناداری نیست، بلکه حقیقت زهد به این است که انسان دلبستگی زیاد به أمور مادّی نداشته باشد، بدیهی است دلبستگی زیاد به مادّیّات سرچشمه انواع رذائل اخلاقی است.
(نهج البلاغه حکمت ۴۳۹)(۸) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
كرونا بزرگ ترين معلم من !!
درس كرونا اين بود كه اگر حتى يك نفر بيمار باشه و درمان نشه ، مي تونه كل جهان رو درگير كنه .
كرونا به مرزها توجه اى نداره.
نه رنگ پوست براش مهمه ، نه نژاد !!
كرونا ياد داد سلامتى و زنده ماندن ما و عزيزانمون در گِروِ سلامتى غريبه هاست !!!! وادارمون كرد حواسمون به سلامتى ديگران باشه تا خودمون بيمار نشيم.
(چه تفكرِ قشنگى)
كاش همه چى واگير داشت!
اون جورى حواسمون به همديگه بود كه كسى غم نداشته باشه ، مبادا به ما هم سرايت كنه.
و همه تلاش مي كرديم تا غم و ريشه كن كنيم.
حتماً كه راه هاى پيشگيرى از غم رو به هم ياد مي داديم.
اگر كسى فقير بود همه تلاش مي كرديم كه فقر و ريشه كن كنيم تا مبادا خودمون بگيريم ، ديگه پول هامون رو از هم پنهان نمي كرديم.
از ناآگاهى كسى سوءاستفاده نمي كرديم و از صبح تا شب ويديو و پست آموزشى شير مي كرديم!
اگر كسى محتاج بود ، از ترسِ سرايت به خودمون بى نيازش مي كرديم.
اگر كسى تنها بود ، ترسِ تنها شدنِ خودمون وادارمون مي كرد به دادش برسيم .
اگر كسى ....
اگر .....
حتماً واژه : مشكل خودته ، به من مربوط نيست ، براى هميشه از فرهنگ لغت حذف مي شد.
كاش همه چى واگير داشت!
شايد خوشبختى هم اپيدمى مي شد !! :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
علی(ع) این گونه بود!ما چگونه ایم؟!
به بهانۀ عید غدیر
برگرفته از سخنرانی آیت الله طالقانی در نمازجمعه تهران
(اوایل انقلاب و سال 58 )
شنیده شده که بعضی دوستان می گویند می خواهیم حکومت عدل علی (ع)را در زمین تکرار و پیدا کنیم...
من به آن ها می گویم که شما باید اول علی(ع) را خوب بشناسید و بعد چنین ادعایی بکنید..
- گفتند:
فردی در خانه اش به لهو و لعب و گناه و فحشا مشغول است.
نگفت به این مرکز فساد حمله کنید و شلاقشان بزنید...
گفت: خانه و حریم شخصی خودش است.
به شما ربطی ندارد و با چشمان بسته وارد شد و بعد از خارج شدن از منزل دوباره چشمانش را باز کرد و گفت من چیزی ندیدم.
- وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت:
"مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید."
این طور نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد ...
باید بدانید که حضرت علی (ع) اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد.
- بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید.
گفت:
"در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر این که خدا نگاهم دارد”.
بارها در سخنانش انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست...
- سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، و علنأ اعلام کرد که من علی را برای حکومت قبول ندارم ...
علی ابن ابی طالب، نه خانه را بر سرش خراب کرد، نه در خانه حبس اش کرد و نه حتی علیه او سخن گفت...
- طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت.
چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی) ترک کردند.
علی به آن ها گفت :
کجا می روید؟
دروغ گفتند....
علی گفت : می دانم برای جنگ با من می روید.
با این وجود آن ها را زندانی نکرد...
زندانی سیاسی برای علی معنا نداشت...
- روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند.
یارانش گفتند شروع کنیم.
او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت:
“اللهم اشهد”
(خدایا شاهد باش)....
سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند....
یاران گفتند : شروع کنیم...
او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت
“اللهم اشهد”.
تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند،
سر به آسمان بلند کرد و گفت : “خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم”
آنگاه شمشیر کشید....
- ماجراجو و جنگ طلب نبود...
بعد از جنگ جمل، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت:
“کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان
نمی دیدم”.
حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت.
سپس به دیدن عایشه رفت و حالش را پرسید،
سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده
(شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند....
با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، این طور بود...
- کسانی که با او جنگیدند را محارب و منافق و فتنه گر” نخواند،
گفت:
“برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”.
- در زمان خلافت تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد،گفت :
ایرانیان قبل از اسلام ، با آن که هم دین ما نبودند ، ولی مردمان پاک دستی بودند...
-هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند، با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت،گفت :
من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.
- همیشه در کنار زیر دستانش می نشست .به طوری که مشخص نمی شد خلیفه کدام هست....
وقتی خلیفه یکی از بزرگ ترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فردمسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد.
نخواست به زور حرف خود را به کرسی بنشاند.
در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد و گفت :
که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم،
از خدا بترس و عدالت را رعایت کن...
از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت.
- علی را باید به عملکردش شناخت نه با وهن و خرافات....
علی به عدل اش علی بود.
علی خود عین عدل بود...
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
وصیّت نامه زنده یاد بابایی
رضا بابایی نویسنده بیش از سی و پنج کتاب و افزون بر صد و پنجاه مقاله در زمینه دین شناسی، فرهنگ، تاریخ و ادبیات دارد و تقریبا تمام عمر خود را صرف تحقیقات و پژوهش های دینی و علوم و معارف اسلامی نموده است.
او گرفتار سرطان بود و روزگار برای او چنین رقم زد که پنجه در پنجه این بیماری سخت تن به درمان دهد. با کمال تاسف در روز هجدهم فروردین نود و نه ازبین ما رفت.
این یادداشت را در اوج بیماری به صورت وصیت نامه ای برای علاقه مندان به آثارش نگاشت.
+ + + + + + + + + + + + + + + + +
اگر عمری باشد
اگر عمری باشد، پس از این هیچ فضیلتی را همپایه مهربانی با آدمیزادگان نمیشمارم.
اگر عمری باشد، کمتر میگویم و مینویسم و بیشتر میشنوم و میخوانم.
اگر عمری باشد، پس از این خویش را بدهکار هستی و هستان میشمارم نه طلبکار.
اگر عمری باشد، پس از این در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنم که به تیغ نظارت استصوابی اخته شده است.
اگر عمری باشد، دیگر به هیچ سیاستمداری وکالت بلاعزل نمیدهم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگتر قربانی نمیکنم.
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفتوگو نمیکنم: آنان که از عقیده خویش منفعت میبرند و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساختهاند.
اگر عمری باشد، عدالت را فدای عقیده، و آرزو را فدای مصلحت، و عمر را در پای خوردنیها و پوشیدنیها قربان نمیکنم.
اگر عمری باشد، چندان در خطا و کوتاهیهای دیگران نمینگرم که روسیاهی خود را نبینم.
اگر عمری باشد، از دینها تنها مذهب انصاف را برمیگزینم و از فلسفهها آن را که سربههوا نیست و چشم به راههای زمینی دارد.
اگر عمری باشد، هیچ ظلمی را سختتر از تحقیر دیگران نمیشمارم.
اگر عمری باشد، در پی هیچ عقیده و ایمانی نمیدوم. در خانه مینشینم تا ایمانی که سزاوار من است به سراغم آید.
اگر عمری باشد، هر درختی را که دیدم در آغوش میگیرم، هر گلی را میبویم، و هر کوهی را بازیگاه میبینم و تنها یک تردید را در دل نگه میدارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن.
اگر عمری باشد، سیاستمداران را از دو حال بیرون نمیدانم: آنان که دروغ را به راست میآرایند و آنان که راست را به دروغ میآلایند.
اگر عمری باشد، همچنان برای آزادی و آبادی کشورم میکوشم.
اگر عمری باشد، رازگشایی از معمای هستی را به کودکان کهنسال میسپارم.
اگر عمری باشد، از هر عقیدهای میگریزم، چونان گنجشک از چنگال عقاب.
اگر عمری باشد، در جنگلهای بیشتری گم میشوم؛ کوههای بیشتری را مینوردم؛ ساعتهای بیشتری به امواج دریا خیره میشوم؛ دانههای بیشتری در زمین میکارم و زبالههای بیشتری از روی زمین برمیدارم.
اگر عمری باشد، کمتر غم نان میخورم و بیشتر غم جان میپرورم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ گنجی را باور نمیکنم جز گنج گهربار کوشش و زحمت.
اگر عمری باشد، برای خشنودی، منتظر اتفاقات خوشایند نمینشینم.
اگر عمری باشد، خدایی را میپرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست.
اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر میدانم.
من قدم به ۵۵ سالگی گذاشتم. خبر مهمی نیست؛ اما مهم است که دوستان من بدانند که این مرد ۵۵ ساله، به تعداد کتابهایی که نخوانده است غمگین است؛ به شمار دستهایی که نگرفته است، پشیمان است و به عدد مهربانیهایی که نکرده است، خاطری آزرده دارد. فریبکاری سپهر تیزرو، او را خام کرد و آینده را چنان فراخ و بلند نمایاند که همهچیز را به آن حوالت داد. در خانۀ او کتابهایی است که سالها چشم به دست او دوخته بودند که از قفس کتابخانه بیرون آیند و از روی میز مطالعه بر چشم او بتابند؛ اما او همیشه به آن ها وعدۀ فردا داد؛ فردایی که هیچ حُسن و امتیازی بر امروز و دیروز نداشت. اگر امروز از این مرد بسترنشین بپرسند که تنها وصیت تو به جوانان و میانسالان و حتی پیران و بیماران چیست، میگوید بخوانید و بخوانید و بخوانید. درد ما ندانستن نیست؛ درد ما خودداناپنداری و بیاشتهایی به دانستن و خواندن است. کتاب، تنها گنج دنیاست که نه در زیر خاک، که در پیش چشم ماست و ما آن را نمیبینیم. :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سالکان
عالمان فاسد طاغوتی
یحیی بن معاذ رازی به عالمان دنیازده می گفت:
یاأَصحابَ العِلمِ!قُصُورُکُم قَیصَرِیَّةُُ،وَبُیُوتُکُم کَسرَوِیَّةُُ
،وَأَبوابُکُم طالُوتِیَّةُُ،وَأَخفافُکُم جالُوتِیَّةُُ،وَمَراکِبُکُم قارُونِیَّةُُ،وأَوانیکُم فِرعَونِیَّةُُ،وَمَذاهِبُکُم شَیطانِیَّةُُ،وَ مَآثِمُکُم جاهِلِِیَّةُُ،فَأَین َ المُحَمَّدِیَّةُ؟!:
ای علما و دانشمندان! کاخ هایتان همچون کاخ های قیصرروم است،
و خانه هایتان همچون خانه های پادشاهان ایران است،
و درهای کاختان همچون درهای کاخ طالوت است،
و کفش هایتان همچون کفش های جالوت است،
و مراکب و سواری هاتان همچون مراکب قارون است،
و ظرف و ظروف منازلتان همچون ظروف کاخ های فراعنه است،
و آیین و روشتان شیطانی است،
و گناهانتان جاهلی است،
پس آیین و روش محمّدی شما کجاست؟!
(تفسیرصدرالمتألّهین ج۳ص۲۶۷)
ای نجات زندگان و ای حیات مردگان
از درونم بت تراشی وز برونم بت شکن
(دیوان شمس تبریزی ص۷۲۸)(۱۳۰) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سلوک
ذخائر مؤمن بعد از مرگ
إمام صادق(ع)فرمود:
شش چیز است که مؤمن پس از مرگ هم از آن بهره مندمی شود:
- فرزند شایسته ای که برای پدرآمرزش بطلبد،
- و قرآنی که از آنِ او باشد و مورد استفاده قرار گیرد،
- و چاه آبی که می کَنَد،
- و درختی که می کارد،
- و چشمه آبی که در راه خدا جاری می کند،
- و رَوِیّه نیکی که از او به یادگار مانده و دیگران از آن پیروی کنند.
(خصال صدوق، باب السّنّه،حدیث ۹)(۹۵) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
سخنان کوتاه بالزاک
«اتلاف وقت، گرانبهاترین خرجها است.»
«استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد.»
«استهزا، فرزند نادانی است. ما چیزهایی را به باد تمسخر میگیریم که کاملأ در بارهٔ چگونگی آنها بیاطلاعیم.»
«ایدهها سرمایهای هستند که فقط وقتی به دست افراد باقریحه و نابغه میافتند، مفید واقع میشوند.»
«برای خوشبخت زیستن شرایط مهمی لازم نیست بلکه این قدرت روحی است که سبب خوشبختی ما میگردد.»
«به محض اینکه خانمها شوهرشان را خر کردند، به وی تلقین میکنند که او یک شیر به تمام معناست.»
«به همان شدتی که بقال به کاسبی ذوق دارد، هنرمند از معامله بیزار است.»
«تنها یک امید و یک هدف همگی ما را تحت تسلط خود درآورده است و آن این است که هرطور شده خود را به بهشت تجملی و بیهودگی و لذت برسانیم و به خاطر آن روح را بکشیم و جسم را خوار کنیم.»
«حسادت احمقانهترین رذایل است، زیرا بهکسی منفعتی نمیرساند.»
«حساسیت، عشق، تحمل و فداکاری، زندگی زن را تشکیل میدهد.»
«خانه بدون زن عفیف، گورستان است.»
«در دنیا هیچ چیز بهاندازه بدبختی کامل نیست.»
«دوستداشتن بدون امید باز هم یک خوشبختی است.»
«زن قبل از وقوع درد و غم، از آن میترسد ولی پس از وقوع آن با کمال تحمل و بردباری مقاوت میکند و به همین جهت است که زنها برای پرستاری بیماران به مراتب بهتر و بردبارترند.»
«سنت در هنر بهمنزله کتاب الفباست، اما جز این ارزشی ندارد.»
«ازدواجهای غیرمتناسب مانند پارچههای ابریشمی و پشمی است که سرانجام ابریشم، پشم را قطع خواهد کرد.»
«عشق سپیدهدم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق.»
«کمال زن در مادری است، زنی که مادر نیست موجود ناقصی است.»
«گاهی در زندگی روزهایی میرسد که باید فرصت را غنیمت بدانید و از آن فایده زیاد ببرید، نه این که کوتاهبین باشید و از فرصت استفاده نکنید.»
«مادر، یگانه موجودی است که حقیقت عشق پاک را میشناسد.»
«نابغه کسی است که پیوسته افکارش را از قوه به فعل آورد ولی نابغه واقعی کسی است که از مداومت خودداری کند، زیرا خلاقیت ابدی مخصوص پروردگار است.»
«وقتی که زنان دوستمان میدارند مارا از هر لحاظ به دیده عقل مینگرند، حتی جنایاتمان را؛ ولی وقتی که علاقهای به ما نداشته باشند، حتی ارزشی برای فضایلمان هم قایل نمیشوند.»
«هیچ گاه در زندگی نمیتوانید محبتی بهتر، بیپیرایهتر و واقعیتر از محبت مادر خود بیابید.»
«یک بوسه کافی است که گناهی محسوب شود.» :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
جملات کوتاه ملکم خان
ميرزا ملكم خان ١٠٠ سال پيش اين جملات را گفته.
معروف است كه وي از نظر شخصيتي مصداق تعبير زيباي سعدي " روستا زاده دانشمند" بود.
لطفا به تك تك جملاتش توجه كنيد.
*************
جایی که تعداد پلیسش زیاده یعنی امنیتش کمه..
جایی که مردم مدام بیمار می شوند یعنی پزشکانش برای پول کار میکنند..
جایی که رسانهها تحت اختیار دولتند یعنی مسئولین دروغگو هستند..
جایی که مردم بیدین شدند یعنی مبلغان دینیً فاسدند.
جایی که به مردهها متوسل می شوند یعنی از دست زنده ها كاري ساخته نيست.
جایی که چاپلوسی زیاده یعنی احمق ها مسئولند..
جایی که پینه پیشانی نوعی ارزشه یعنی پینه دست بیارزشه..
جایی که مردم فقیرند یعنی مسئولین دزد زیاده.. :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
دوازده ویژگی سخن خوب از دیدگاه قرآن کریم
1-آگاهانه باشد ( لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) .
2- نرم باشد (قَوْلاً لَّيِّناً)، زبانمان تیغ نداشته باشد .
3- حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم (لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ) .
4- منصفانه باشد ( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا) .
5- حرفمان مستند باشد (قَوْلًا سَدِيدًا) منطقی حرف بزنیم.
6- ساده حرف بزنیم (قَوْلاً مَّیْسُورًا) پیچیده حرف زدن هنر نیست. روان حرف بزنیم .
7- کلام رسا باشد (قَوْلاً بَلِیغًا) .
8- زیبا باشد (قولوا للناس حسنا) .
9- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن)
10- حرف هامان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد (و قولوا لهم قولا معروفا) .
11- همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم (قولاً كريماً) .
12-کمک کنیم تا در جامعه حرف های پاک باب شود (هدو الی الطیب من القول)
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
آخرین حرف های استیو جابز
آخرین حرف های استیو جابز بنیانگذار شرکت اپل و میلیادر موفقی که در ۵۶ سالگی چشم از دنیا فروبست ...
"من به اوج موفقیت در دنیای پول و تجارت رسیدم ....
از نگاه دیگران ، زندگی من یک الگوی تمام عیار موفقیت بود . ..
اما خارج از کارم ، شادکامی های کمی در زندگی داشته ام ....
ثروت فقط یکی از موهبت های زندگی بود که من دیوانه وار به آن عادت کرده بودم ...
اکنون که بر بستر بیماری ، زندگی ام را دوباره مرور می کنم ، می بینم تمام شهرت و ثروتی که برایم افتخار آفریدند در مقابل مرگ ، چیزهای بی ارزشی بودند و هستند.
شما می توانید کسی رو استخدام کنید که براتون رانندگی کند ... کسی رو استخدام کنید که براتون کار کند ... اما هرگز نمی توانید کسی رو استخدام کنید که به جای شما بیمار شود !!!
چیزهای گمشده ممکنه پیدا شوند ... اما یک چیزی هست که اگر گم شد ، هرگز پیدا نخواهد شد ... زندگی !!!
وقتی کسی به اتاق عمل می رود ، تازه می فهمد ، کتابی هست که هنوز همه آن را نخوانده ... کتاب زندگی !!!
در هر لحظه از زندگی که باشیم ، روزی میرسد که پرده نمایش فرو خواهد افتاد ... تا دیر نشده به خانواده تون عشق بورزید ، به فرزندان ، به همسر و به همه ی آن هایی که دوستشان دارید ..
با خودتان مهربان باشید و به دیگران احترام بگذارید ....
وقتی پیر می شویم تازه می فهمیم که یک ساعت ۳۰۰ دلاری و یک ساعت ۳۰ دلاری هر دو فقط زمان را نشان می دهند ...
وقتی یک کیف ۳۰ دلاری یا ۳۰۰ دلاری داریم ، پول داخل آن ها فرق نمی کند ...
وقتی یک اتومبیل ۱۵۰۰۰۰ دلاری یا ۳۰۰۰۰ دلاری سوار می شویم ، مقصد و جاده یکی هستند ...
زندگی در یک خانه ۳۰۰ و یا ۳۰۰۰ فیت مربعی باهم فرقی ندارد ، وقتی در آن احساس تنهایی می کنید ...
روزی خواهید فهمید که شادی واقعی از مادیات به دست نمی آید. اگر قرار است هواپیما سقوط کند ، فرق نمی کند کجای آن نشسته باشی ، فرست کلاس یا معمولی ...
بنابراین امیدوارم ، وقتی با همسر ،رفیق قدیمی ، برادر ، خواهر ، با کسانی که چت می کنی ... با اونایی که می خندی یا حرف می زنی ، با آن هایی که آواز می خوانی ... با کسانی که در باره شمال ، جنوب ، شرق ، غرب ، بهشت و جهنم و یا هر چیز دیگری گپ می زنی ، متوجه شده باشی که لذت واقعی در همین چیز هاست ...
*پنج اصل مهم زندگی
۱ - به فرزندان مان یاد ندهیم فقط پولدار شوند ... یادشون بدیم چه گونه خوشحال و راضی باشند ... در این صورت وقتی بزرگ شدند ارزش واقعی چیزها رو خواهند فهمید ، نه قیمت آن ها را ...
۲ - با ارزش ترین توصیه اهالی لندن اینه که غذا تون رو به عنوان دارو بخورید ، در غیر این صورت باید دوا هاتون رو به جای غذا بخورید ...
۳ - کسی که شما رو دوست داره هرگز ترک تون نخواهد کرد ... اگر صد دلیل برای رفتن داشته باشه ، یک دلیل برای ماندن پیدا خواهد کرد ...
۴ - یک تفاوت بزرگ بین انسان و انسان بودن وجود دارد ... متاسفانه فقط عده کمی آن را می فهمند ...
۵ - هنگام تولد همه شما رو دوست دارند ، هنگام مرگ هم همین طور ...
هنر عزیز ماندن دربین این دو مقطع ، کار شماست ...
پی نوشت ها :
اگر می خواهید سریع قدم بزنید تنها بروید ...
اگر می خواهید مسافت طولانی بروید با دیگران ....
شش پزشک برتر عالم هستی ...
۱ - آفتاب
۲ - استراحت
۳ - ورزش
۴ - رژیم غذایی
۵ - اعتماد به نفس
۶ - دوستان خوب ...
این نکته ها رو در همه ی صحنه های زندگی رعایت کنیم و از یک زندگی خوب لذت ببریم ..... :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
توصيه های فرويد به دخترش
زمانی که فروید(بزرگ ترین روانشناس دنیا) آنا دختر ١٦ ساله خود را ترک می کرد تا وی استقلال زندگی پیدا کند، تنها ٤٠ نکته به او گوشزد کرد و به گفته خود آنا با اجرای این ٤٠ نکته وی توانست با ایجاد آرامش در خود در سن ٢٨ سالگی بزرگ ترین نظریه پرداز روانشناسی شخصیت زمان خود شود.
این ٤٠ نکته از این قرار است:
آنای عزیزم !زندگی تو می تواند به زیبایی رویاهایت باشد فقط باید باور داشته باشی که می توانی کارهای سادهای انجام بدهی.
هر روز این ٤٠ نکته را به کار بگیر و از زندگی خود لذت ببر.
سلامتی
١- آب فراوان بنوش.
٢- مثل یک پادشاه صبحانه مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخور
٣- بیشتر از سبزیجات استفاده کن.
٤- با این سه تا E زندگی کن.
Energy (انرژی)
Enthusiasm (شور و اشتیاق)
Empathy (دلسوزی و همدلی)
٥- از ورزش کمک بگیر.
٦- بیشتر بازی کن.
٧- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوان.
٨- روزانه ١٠ دقیقه سکوت کن و به تفکر بپرداز.
٩- ٧ساعت بخواب.
١٠- هر روز ١٠ تا ٣٠ دقیقه پیادهروی کن و در حین پیادهروی لبخند بزن.
شخصیت
١١- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکن تو نمی دانی که بین آن ها چه می گذرد.
١٢- افکار منفی نداشته باش در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کن.
١٣- بیش از حد توان خود کاری انجام نده.
١٤- خیلی خود را جدی نگیر.
١٥- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکن.
١٦- وقتی بیدار هستی بیشتر خیالپردازی کن.
١٧- حسادت یعنی اتلاف وقت. تو هر چه را که باید داشته باشی داری.
١٨- گذشته را فراموش کن .اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیار. این کار آرامش زمان حال تو را از بین می برد.
١٩- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشی. نسبت به دیگران تنفر نداشته باش.
٢٠- با گذشته خود رفیق باش تا زمان حال خود را خراب نکنی.
٢١- هیچ کس مسئول خوشحال کردن تو نیست مگر خود تو.
٢٢- بدان که زندگی مدرسهای است که باید در آن چیزهایی بیاموزی. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می باشند.
٢٣- بیشتر بخند و لبخند بزن.
٢٤- مجبور نیستی که در هر بحثی برنده شوی زمانی هم مخالفت وجود دارد.
جامعه
٢٥- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزن.
٢٦- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخش.
٢٧- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخش.
٢٨- زمانی را با افراد بالای ٧٠ سال و زیر ٦ سال بگذران.
٢٩- سعی کن حداقل هر روز به ٣ نفر لبخند بزنی.
٣٠- این که دیگران راجع به تو چه فکری می کنند به تو مربوط نیست.
٣١- زمان بیماری شغل تو به کمک تو نمی آید بلکه دوستان تو به تو مدد می رسانند. پس با آن ها در ارتباط باش.
زندگی
٣٢- کارهای مثبت انجام بده.
٣٣- از هر چیز غیر مفید زشت یا ناخوشی دوری بجوی.
٣٤- عشق درمانگر هر چیزی است.
٣٥- هر موقعیتی چه خوب یا بد گذرا است.
٣٦- مهم نیست که چه احساسی داری. باید به پا خیزی لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنی.
٣٧- مطمئن باش که بهترین هم میآید.
٣٨- همین که صبح از خواب بیدار می شوی باید از خدای خود شاكر باشی.
٣٩- بخش عمده درون تو شاد است بنابراین خوشحال باش.
٤٠- کمک کن تا پیام های مثبت همیشه در جهان جاری باشد و بازتاب آن را در زندگیت ببین. :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
گوبلز و ترفند دشمن تراشی!
یوزف گوبلز در ۱۸۹۷ به دنیا آمد. او به علت ناتوانی جسمی از شرکت در جنگ جهانی اول معاف بود.
وی به تحصیل در رشتههای تاریخ و ادبیات پرداخت و در سال ۱۹۲۲ به حزب نازی پیوست.
در سال ۱۹۳۳، گوبلز به مقام وزارت پروپاگاندا (تبلیغات و روشن گری) در رایش سوم رسید، و این سمت را تا هنگام خودکشی، در سال ۱۹۴۵، به مدت دوازده سال در اختیار داشت.
در هنگام وزارت، او با در اختیار گرفتن همه ی رسانههای عمومی و شاخه های مختلف هنر، تمام سعی خود را برای جمع کردن مردم، پشت سر هیتلر و دولت او به کار بست.
در هنگام جنگ جهانی دوم، وقتی که تبلیغات برای نازیسم از اهمیتی دو چندان برخوردار بود، کار گوبلز نیز، اهمیت بیشتری یافت.
از تئوری های معروف او این است که می گفت:
"دروغ را باید آن چنان بزرگ گفت که شنونده، در بزرگی آن فرو رفته و آن را به راحتی باور کند".
او حتا وقتی شکست آلمان در جنگ قطعی شده بود، به هیتلر وفادار ماند، و در نهایت، پس از ورود ارتش سرخ به برلین، در ۱ مه ۱۹۴۵، به همراه همسر و شش فرزندش، در سن ۴۸ سالگی، دست به خودکشی زد.
گوبلز می گفت:
"ما نه به دوست، بلکه نیاز به دشمن داریم".
او معتقد بود که وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی، فساد، ناکارآمدی، و فلاکت اقتصادی شود، و وقتی نتواند نیازهای ابتدایی مردم اش، از قبیل نان، کار، رفاه، امنیت، اعتبار، و آسایش شان را تامین کند، با موجی از نارضایتی، خشم و اعتراض عمومی مواجه می شود، و در این حال، کشور به سوی انقلاب و سقوط حکومت پیش می رود.
گوبلز می گفت:
"در چنین حالتی، حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ، منحرف کند.
- باید وارد یک جنگ شد.
- حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد.
- دشمنان خارجی،
- دشمنان داخلی.
- ولی اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتا دشمن خیالی...
- باید دایم از توطئه ها گفت.
- از نقشه هایی که دشمنان برای ما می کشند.
- باید از هر فرصت و حادثه ای، برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد.
- باید همیشه درگیر بود.
- درگیر جنگ،
- درگیر تبلیغات علیه همسایگان،
- علیه کشورهای قدرتمند،
- علیه سازمان های جهانی،
- باید بحران ساخت..."
وی معتقد بود:
"رمز موفقیت و ماندگاری حکومت های ضعیف، در وضعیت جنگی و بحران ها است.
در جنگ ها و بحران ها است که مردم، بدبختی های مالی، شغلی، شخصی، و معیشتی شان را فراموش کرده، و با حکومت همدل می شوند.
و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدان داخلی است.
کشور که آرام شود، مردم طلبکار حکومت می شوند".
توصیه ی او این بود که:
- باید کشور را دایم در حالت جنگی نگه داشت! :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
ره توشه سالکان
سیره مردان بزرگ
رَکِبَ عَلِيُُّ یَوماًفَمَشی مَعَهُ قَومُُ فَقالَ(ع)لَهُم:أَماعَلِمتُم أَنَّ مَشيَ الماشي مَعَ الرّاکِبِ مَفسَدَةُُلِلرّاکِبِ وَمَذَلَّةُُ لِلماشي إِنصَرِفُوا:
روزی أميرمؤمنان(ع)،بر مرکبی سوار بود، جمعی پیاده پشت سر او به راه افتادند، حضرت به آن جمع فرمود:
مگر نمی دانید پیاده روی یک دسته در رکاب سوار،باعث تباهی اخلاق سوار،و خواری پیادگان است؟! برگردید و به راه خود ادامه دهید.
(تحف العقول ص۲۰۹)(۴۸) :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
سیاست تحقیر مردم
اسکندر پس از حمله به ایران مستأصل بود.
از مشاوران خود پرسید :
چگونه بر مردمی که از مردم من بیشتر می فهمند حکومت کنم؟
یکی از مشاوران می گوید: کتاب هایشان را بسوزان...
خردمندانشان را بکش ...
اما او مشاور جوان و باهوشی داشت که پاسخ داد:
نیازی به چنین کاری نیست
از میان مردم آن سرزمین، آن ها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آن ها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار.
بیسوادها و نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیدهها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده،
عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد
... :: موضوعات مرتبط:
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
۷ اصل مهم موفقيت بيل گيتس
اصل اول: در زندگي همه چيز عادلانه نيست، بهتر است با اين حقيقت كنار بياييد.
اصل دوم: دنيا براي عزّت نفس شما اهمّيّتي قائل نيست در اين دنيا از شما انتظار ميرود كه قبل از آن كه نسبت به خودتان احساس خوبي داشته باشيد كار مثبتي انجام دهيد.
اصل سوم: پس از فارغالتّحصيل شدن كسي به شما رقم فوقالعاده زيادي پرداخت نخواهد كرد .به همين ترتيب قبل از آن كه بتوانيد به مقام معاون ارشد يا دريافت خودرو مجهز و تلفنهمراه برسيد بايد براي اين مقام و مزايايش زحمت بكشيد.
اصل چهارم: اگر فكر ميكنيد آموزگارتان سختگير است در اشتباه هستيد. پس از استخدام شدن متوجه خواهيد شد كه رييس شما خيلي سختگيرتر از آموزگارتان است چون امنيت شغلي آموزگاران را ندارد.
اصل پنجم: آشپزي در رستورانها با غرور و شان شما تضاد ندارد .پدربزرگهاي ما براي اين كار اصطلاح ديگري داشتند از نظر آن ها اين كار «يك فرصت بود».
اصل ششم: اگر در كارتان موفق نيستيد والدين خود را ملامت نكنيد. از ناليدن دست بكشيد و از اشتباهات خود درس بگيريد.
اصل هفتم: قبل از آن كه شما متولد بشويد والدين شما هم جوانان پرشوري بودند و به قدري كه اكنون به نظر شما ميرسد، ملالآور نبودند. :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
هشت ضرب المثل مدیریتی:
1- جامائیکا:
قبل از آن که از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”.
تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن.
۲- هاییتی:
اگر می خواهی جوجههایت سر از تخم بیرون آورند ، خودت روی تخممرغ ها بخواب.
تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی آن را به شخص دیگری غیر از خودت مسپار.
۳- لاتین:
یک خرگوش احمق، برای لانهی خود سه ورودی تعبیه میکند.
تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم میکند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آنها ببندی.
۴- آفریقا:
هر سوسک از دید مادرش به زیبایی غزال است.
تفسیر: معادل فارسی اش می شود ، اگر در دیدهی مجنون نشینی ، به غیر از خوبی لیلی نبینی.
۵- روسی:
بشکهی خالی بلندترین صدا را ایجاد میکند.
تفسیر: هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهی بودن دارد.
6- اسپانیا:
برای پختن یک املت خوشمزه ، حداقل باید یک تخم مرغ شکست.
تفسیر: بدون صرف هزینه به نتیجه مطلوب دست نخواهی یافت
۷- روسی:
هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست.
تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست.
8 - ژاپنی :
اگر می خواهی جای رئیس ات بشینی پس هلش بده بره بالا.
تفسیر: برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن.
سلام صبح زیبای شما بخیر شادی. امداد اندیشه :: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
+ سخنان کوتاه حکیمانه , ,
علاقمندیها:
برنامه نویسی کامپیوتر، مطالعه اخبار
موسیقی، سفر، مطالعه مقالات تخصصی، مطالعه وبلاگها و ...
با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید:)
اين سايت حاصل تلاش شبانه روزي سيد محمد جواد حسيني ميباشد که بدون وابستگي مادي و معنوي به هيچ سازمان و نهاد و حزب و گروه سياسي فعاليت خود را ابتدا بر اساس قانون الهي و سپس قانون اساسي ايران بنا نهاده است. کليه هزينههاي اين سايت با هزينه شخصي پرداخت ميشود که اميدوارم از اين پس از طريق فروشگاه سايت و تبليغات تامين شود و همواره سعي ميکنم تا مطالب آموزشي جديد و خواندني را براي شما به ارمغان بياورم.
بازدید امروز : 83
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 106
بازدید ماه : 927
بازدید کل : 4945
تعداد مطالب : 5367
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1 تماس با من تلگرام تماس با من در اینستاگرام