برخی از کشورهای عربی در حالی این روزها به دنبال عادیسازی روابط و سازش با رژیم صهیونیستی هستند که حافظه تاریخ بهخوبی بیان میکند که راه سازش عاقبت خوبی را برای ایشان نشان نمیدهد. یکی از عبرتهای تاریخ، انور سادات و مصر است.
نظام سلطه از همه ظرفیتها قابلیتها توانمندیها و امکانات خود تحت عنوان جنگ هیبریدی یا ترکیبی که جنگی پیچیده و هوشمندانه میباشد برای به زانو در آوردن نظام اسلامی بهره گرفته است و جنگ روایتها از مهمترین مو لفههای این جنگ تمام عیار نرم و هیبریدی میباشد.
تلاش براي ايجاد اختلاف و دودستگي در کابينه دولت انقلابي، از جمله سناريوهاي در دستورکار اصلاح طلبان راديکال است که البته خيلي زود کليد خورده است. / شايد ناجوانمردانهرين سناريوي در پيش گرفته شده در مواجهه با دولت مستقر، سناريوي نااميدسازي افکار عمومي از حل مشکلات کشور باشد!
نفوذ فرهنگی درخلا هویت فرهنگی/ نفوذ در گلوگاه های فرهنگی رخ می دهد/ نقش سلبریتیدر تغییر فرهنگ
نفوذ در گلوگاه های فرهنگی کشور اتفاق می افتد؛ حاصل نفوذ روی جوان تغییر سبک زندگی وی است اما مستقیما که روی جوان نمی توانند کار کنند.
گفتگو با عباس نصیری فرد
بصیرت در ادامه گفتگوی قبلی با دکتر حجت الاسلام «عباس نصیری فرد» استاد دانشگاه، پژوهشگر فرهنگی و عضو کمیسیون سبک زندگی شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اوضاع فرهنگی کشور در بخشی دیگر به بررسی نفوذ فرهنگی دشمن در گلوگاه های حساس فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن پرداخته که در ادامه می خوانیم.
امروز دشمنان از لحاظ فضای مجازی، دارند برنامهریزی میکنند برای اینکه از این طریق به کشور ضربه بزنند... از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد، باید خودش را آماده کند در همهی بخشهای مختلف. بیانات مقام معظم رهبری (۱۳۹۸/۰۲/۱۱)
رکورد ۶ ساله «تورم تولید» در ۶ ماهه آخر دولت روحانی شکست!
نتیجه تورم تولید در ۶ ماهه اول امسال، تداوم نرخ تورم در پاییز است.
روزنامه همشهری در گزارشی نوشت: دولت سیزدهم اکنون میراث سنگین تورم بجا مانده از دولت پیشین را تحمل میکند و فشار آن البته بر مردم و سفرههای آنها سنگینتر است. راستی چرا قیمتها در حال افزایش است؟
از یک سو وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده که ۷۰ درصد اقلام خوراکی در محدوده بحرانی قیمتها حرکت میکنند و احتمال افزایش بازهم وجود دارد. از سوی دیگر مرکز آمار گزارش داده که هزینه تولید هم بالاتر رفته که
طريقت آزادگى جز بندگى حق (جلّ و على) نيست و حقيقت حريّت را در عبوديت پروردگار مىبايد جُست. قُل انى اُمرت اناعبداللّه مخلصاً له الدين (زمر،11)
آنان كه در سايهسار نخل هدايت خيمه زدند و به حريم ولايت راه يافتند، سر انجام به وصال محبوب رسيدند و دربارگاه لقاء دوست، بار يافتند. آفتاب هدايت اگر از مشرق رسالت بر ديده دل بتابد، آن را جلا مىدهد و جوهره خداپرستى و فطرت خدا دوستى را در قلب آدمى آشكار مىسازد. بايد سبوى عشق را از دست رسول(صلى الله عليه وآله) گرفت و جام كوثر را از سر انگشتِ معصوم(عليه السلام) نوشيد.
شرح دعاي شریف افتتاح مقدمه دعاي شریف افتتاح از جمله ادعیه اي است که قرائت آن در لیالی ماه مبارك رمضان سفارش شده است. این دعا در زمره نیایش هایی است که از ناحیه حضرت ولی عصر ( اروحنا لتراب مقدمه الفداء) صادر شده و منسوب به وجود مبارک آن حضرت است. غالب علما و بزرگان این انتساب را پذیرفته و در تأیید آن سخن گفته اند، متنی که پیش روی شماست برگرفته از کتاب « شرح دعای شریف افتتاح» نوشته حجهالاسلام محسن قرائتی است. این گزیده با توجه به محتوای دعای افتتاح ( یک مقدمه و سه محور) در شش درس بدین گونه ارائه می گردد: 1. فراز آغازین(درس یکم) 2. حمدهای 18 گانه( در سه درس): • پنج حمد(درس دوم) • هفت حمد(درس سوم) • شش حمد(درس چهارم) 3. صلوات بر نبی مکرم و عترت طاهره صلوات الله علیهم اجمعین (درس پنجم) 4. دعا و درخواست¬ها(درس ششم) هر درس نیز در چهار بخش متن، ترجمه، پیام ها و پرسش پایانی تنظیم شده است. ....
مهمترین دستور دینی اسلام نماز است که از آن به ستون دین تعبیر شده است. از طرفی سفارشات اکیدی صورت گرفته است که این فریضه دینی در مسجد و به جماعت خوانده شود. در نظر علمای دین یکی از نشانههای مهم تربیت دینی حضور مستمر در مسجد و شرکت در نماز جماعت است تا جایی که موفقیت مربیان تربیتی با میزان حضور متربیان در نماز جماعت اندازهگیری میشود.
بصیرت دینی از منظر امیر المومنین علی علیه السلام(2)
در کلام امام علی(ع) چهار منبع و مرجع جهت کسب بینش و بصیرت معرفی شده است: امام علی(ع) به عنوان انسان کامل و تجلّی و مظهر بصیرت و بینش، قرآن را به عنوان یکی از منابع بصیرت معرفی می کند؛ همچنین در بیانات امام علی(ع) به کرّات سفارش شده است که اطاعت از سنّت و احادیث پیامبر (ص) و جانشینان معصومش مایة هدایت و دوری از ضلالت می باشد. یکی دیگر از منابع بینش و بصیرت «عقل» است؛ اما نه عقل معاش و روزمره؛ بلکه عقلی که به واسطة پیوندش با وحی و عالم مافوق، از قوه به فعل در آمده باشد. اینگونه عقلی توانایی هدایت دارد. امیر مؤمنان علی (ع) در مورد این عقل می فرماید: «عقل، تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.» و در آخر در کلمات امام علی(ع)، تاریخ و آثار به جای مانده از گذشتگان، یکی دیگر از منابع بینش، بصیرت و عبرت شمرده شده است.
رهبران الهی بدون داشتن فهمی عمیق از دین و چشم بصیرت باطنی نمی توانند به مقام نبوّت و امامت راه یابند و پیشوایی مردم را به عهده بگیرند. خدای تعالی تلاش در مقام بندگی و بصیرت را از ویژگی های مهم انبیای بزرگ می شمارد و پیامبراکرم صلی الله وعلیه وآله را به یادآوری آن فرمان می دهد:
بصیرت دینی گونه ای بینایی قلبی و دیده باطنی است که آدمی را در شناخت حقیقت و مظاهر آن در عرصه های گوناگون زندگی یاری می دهد. اندیشه ورزی و علم آموزی اگرچه گامی مؤثر در راه رسیدن به چنین بصیرتی است ولی به تنهایی کافی نیست. عمل به دستورات الهی قلب و جان مؤمن را نورانی می سازد و او را از بینشی نافذ برخوردار می کند. با چنین نگاهی، قرآن کریم تقوا را راه وصول به علوم ربانی، فرقان [تشخیص حق از باطل] و وسیله دشمن شناسی می شمارد:(بقره (2)، آیه 233)(انفال (8)، آیه 29)
نخستین گام در بهره بردن از نور و هدایت قرآن و بازشدن چشم بصیرت، تلاوت و تدبّر در آیات قرآن کریم است.
خدای تعالی افزون بر تأکید مکرر بر تفکر، تعقّل و اندیشه ورزی، هدف نزول قرآن را تدبّر، تذکر و پندگیری از آن معرفی می کند و مؤمنان را به تدبّر در قرآن فرا می خواند:
تلاوت قرآن و اندیشه در آن قاری را در آستانه فهم معارف بلند سخن حق قرار می دهد ولی برای راه یابی به چشمه سار زلال آن، تلاوت تنها کافی نیست. آنگاه که تلاوت و تدبّر در قرآن قرین تقوا و طهارت گردد، تابش انوار قرآن آغاز می شود. تقوا و طهارتِ فکر و جان دو شرط مهم در بصیرت قرآنی است.
بصیرت از صفات شایسته و ستوده ای است که یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش باید از آن برخوردار باشد. در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و موضع گیری ها جایگاه بصیرت روشن تر می گردد. بدون بصیرت، عبادات، مبارزات و جنگ انسان نیز نتیجه و ثمر مطلوب را ندارد و گاهی پس از سال ها عبادت و ریاضت و یا مبارزه با دشمن، انسان بی بصیرت در مسیر باطل و در برابر حق قرار می گیرد چنان که در تاریخ نمونه های فراوانی دیده می شود.
بصیرت از ریشه لغوی »بصر« به معنای چشم می باشد. لفظ بصیرت از نظر لغوی به معنای بینایی است اما در اصطلاح به بینایی قلبی و درونی و درک و فهم عمیق مسائل گفته می شود. در این استعمال بعد معنوی و اندیشه انسان همانند جسم او فرض شده است که چشم دارد همانگونه که چشم انسان در مقدم ترین نقطه بدن او را از حوادث و اتفاقات محیطی پیش رو باخبر می کند. بصیرت که همان درک و فهم سریع، دقیق و به موقع مسائل است نیز در حوزه مسائل فکری، اعتقادی و اخلاقی رفتاری انسان را به تشخیص صحیح موقعیت و تصمیم و عمل صحیح رهنمون می شود. به همین دلیل نقطه آغاز حرکت اعتقادی اسلام و دعوت به حق بر اساس تعالیم دینی بصیرت است. خداوند در قرآن کریم، پیامبرصلی الله وعلیه وآله و همه پیروانش را به دعوت به حق و حرکت در مسیر حق و صراط مستقیم الهی بر اساس بصیرت مأمور می کند و می فرماید: »قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی« (یوسف: 108) یعنی راه هدایت و صراط مستقیم رسیدن به خدا، صراط درک و فهم و تشخیص صحیح و ظایف و عمل بر اساس آن است.
صفت بصیر بیش از چهل بار در قرآن کریم برای خداوند به کار رفته است. انسان به عنوان خلیفه و جانشین خداوند که قرار است در زمین نقش خداوندی را ایفا کند یقیناً باید به کسی که جانشینی او را به عهده دارد شباهت داشته باشد. به عبارتی خداوند انسانی را جانشین خود قرار داده است که صفات کمال الهی را تا حد امکان کسب کرده باشد و الا کسی که در خور و خواب و خشم شهوت حیوانی غرق است و در زندگی جز مادیات و لذات چیزی نمی بیند به تعبیر خود قرآن حیوان و گاهی از حیوان پست تر است. بنابراین بصیر به عنوان یکی از اسماء و صفات الهی که به کرات در قرآن تکرار شده است باید یکی از صفات و ویژگی های انسان کامل باشد. در این صورت است که انسان یکی دیگر از شرایط خلیفه الهی را کسب خواهد کرد.
1. کلام خداوند: در رأس همه عوامل بصیرت و آگاهی انسان، هدایت های الهی است که از طریق وحی بر پیامبران به مارسیده است لذا قرآن کریم خود و کتب آسمانی را مایه بصیرت معرفی می کند:
عقل وسیله تحصیل علم و وسیله ای جهت ادراک معقولات یعنی صورتهای ذهنی است که فرد، آنها را از عالم وجود می گیرد و بصیرت نیرویی در نفس برای کسب معرفت است که البته با عقل ارتباط دارد. انسان با تأمل عقلانی در علوم نظری و همنشینی با اهل علم کامل، همراه با تصفیه باطن و قطع دلبستگی به دنیا و تقویت و تربیت اراده، می تواند به بصیرت برسد.
تأملی در سخنان نورانی امام حسین علیه السلام در طول نهضت عاشورا حکایت از حضور آن حضرت در اوج قله بصیرت دارد؛ چرا که آن حضرت علیه السلام درد کمرنگ شدن دینداری در جامعه را حس کرده و برای امر به معروف و نهی از منکر و زنده کردن سیره رسول اعظم صلی الله وعلیه وآله قیام کرده است. آن حضرت علیه السلام فرمود:(بحارالانوار، 44 / 329)
در واقعه عاشورا همه اهل بیت علیهم السلام ویژگی های اهل بصیرت را به تصویر کشیده اند، اما به جهت اختصار، به برخی از این بزرگواران و روش ایشان اشاره می شود:
الف - حقّ محوری: حضرت علی اکبرعلیه السلام نه فقط در رکاب پدر بلکه بر مدار حقیقت نورانی امام می گردد. بعد از آنکه اباعبداللّه علیه السلام در عالم رؤیا از شهادت خویش مطلع شد، آیه إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ. (بقره: 156) را خواند. علی اکبرعلیه السلام سبب استرجاع را پرسید و حضرت علیه السلام رؤیای خویش را نقل فرمود. عکس العمل علی اکبرعلیه السلام درس آموز است. وی پرسید:
ینش و بصیرت از ویژگیهای اساسی یک مؤمن و مسلمان است و اگر فردی خود را مزیّن به این فضیلت نکند، ایمان و اعتقادات او در معرض وساوس شیطانی و لغزشگاه های دنیوی است. خداوند متعال بصیرت را که نوری است در دلهای انسانها مؤمن و با ایمان قرار می دهد؛ منتهی قرار گرفتن در معرض این لطف الهی عوامل و ریشه هایی دارد که بایستی به آنها توجه کرد؛ از جمله: ذکر الله، تدبّر در قرآن، تقوای الهی، عبرت گیری، دوری از دنیا، اندیشه و تفکر و.....
با توجه به فرمایشات حضرت چند عامل در تحقق بینش انسان نقش دارند که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
1. یاد خدا
اولین و مهم ترین عامل بصیرت افزایی، یاد خدا است؛ امام علی(ع) در این رابطه می فرماید: «إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی جَعَلَ اَلذِّکرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تسْمَعُ بهِ بعْدَ اَلْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ اَلْعَشْوَةِ؛[5] خداوند سبحان، یاد خود را روشنی دلها ساخت که به پرتو آن شنوا شوند، هر چند پیش از آن ناشنوا بوده اند، و بینا گردند، هر چند پیش از آن نابینا بوده اند.»
بصیرت دینی از منظر امیر المومنین علی علیه السلام(2)
در کلام امام علی(ع) چهار منبع و مرجع جهت کسب بینش و بصیرت معرفی شده است: امام علی(ع) به عنوان انسان کامل و تجلّی و مظهر بصیرت و بینش، قرآن را به عنوان یکی از منابع بصیرت معرفی می ک
ند؛ همچنین در بیانات امام علی(ع) به کرّات سفارش شده است که اطاعت از سنّت و احادیث پیامبر (ص) و جانشینان معصومش مایة هدایت و دوری از ضلالت می باشد. یکی دیگر از منابع بینش و بصیرت «عقل» است؛ اما نه عقل معاش و روزمره؛ بلکه عقلی که به واسطة پیوندش با وحی و عالم مافوق، از قوه به فعل در آمده باشد. اینگونه عقلی توانایی هدایت دارد. امیر مؤمنان علی (ع) در مورد این عقل می فرماید: «عقل، تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.» و در آخر در کلمات امام علی(ع)، تاریخ و آثار به جای مانده از گذشتگان، یکی دیگر از منابع بینش، بصیرت و عبرت شمرده شده است.
بصیرت دینی از منظر امیر المومنین علی علیه السلام(2)
ضدیّت عقل و شهوات
از دیدگاه امام علی(ع) عقل در مقابل شهوات و هواهای نفسانی قرار می گیرد و احکام و لوازم عقل و شهوت، با هم متعارض اند. آدمی از هر دو نیرو بهره مند است و با ارادة آزاد خویش یکی را بر دیگری ترجیح می دهد، چنانکه می فرماید: «اَلْعَقْلُ وَ الشَّهْوَةُ ضدَّانِ، وَ مؤَیدُ الْعقْلِ اَلْعِلْمُ وَ مُزَینُ الشَّهْوَةِ الهَوَی، وَ النَّفْسُ مُتَنَازِعَةُ بَینَهُمَا فَأَیهُمَا قَهَرَ کاَنَتْ فِی جَانِبِهِ؛[25] عقل و شهوت ضد یکدیگرند. یاری دهندة عقل، علم است، و زینت دهنده شهوت، هوا و هوس. نفس مورد نزاع میان این دو است و هر کدام غلبه کند، نفس طرف او خواهد بود.»
دست حکمت آمیز خداوند، به منظور دست یابی انسان به اسرار هستی و درک و دریافت جهان طبیعت و بازشناسی زیبایی ها و شگفتی های آن، ابزار خاصّی در وجود او آفریده است که از آن به »چشم« و »بَصَر« تعبیر می شود و نقش آن در زندگی، سرنوشت ساز و فقدان آن، فقدانِ درک بخش عظیمی از زیبایی های جهان است.
ذکر خدا، چه به صورت قلبی و چه به صورت قالبی و زبانی آثار و خیرات و برکاتی دارد که »بصیرت فزونی« از جمله آنهاست. یاد خدا دل را از انواع آلودگی ها، شستشو می دهد و آن را برای دریافت حقایق بیرونی و تفکر باطنی و کسب بصیرت آماده می سازد. امیرمؤمنان علیه السلام بر آن تصریح می کند:
بصیرت دینی گونه ای بینایی قلبی و دیده باطنی است که آدمی را در شناخت حقیقت و مظاهر آن در عرصه های گوناگون زندگی یاری می دهد. اندیشه ورزی و علم آموزی اگرچه گامی مؤثر در راه رسیدن به چنین بصیرتی است ولی به تنهایی کافی نیست. عمل به دستورات الهی قلب و جان مؤمن را نورانی می سازد و او را از بینشی نافذ برخوردار می کند. با چنین نگاهی، قرآن کریم تقوا را راه وصول به علوم ربانی، فرقان [تشخیص حق از باطل] و وسیله دشمن شناسی می شمارد:(بقره (2)، آیه 233)(انفال (8)، آیه 29)
رهبران الهی بدون داشتن فهمی عمیق از دین و چشم بصیرت باطنی نمی توانند به مقام نبوّت و امامت راه یابند و پیشوایی مردم را به عهده بگیرند. خدای تعالی تلاش در مقام بندگی و بصیرت را از ویژگی های مهم انبیای بزرگ می شمارد و پیامبراکرم صلی الله وعلیه وآله را به یادآوری آن فرمان می دهد:
انسان موجودی مختار است و با علم و آگاهی راه نیک بختی یا شقاوت را در پیش می گیرد. انسان ها برای یافتن و پیمودن راه کمال و سعادت، نیازمند علم و بصیرتند تا حق را از باطل و هدایت را از گمراهی بازشناسند. امیال و خواهش های درونی، زیبایی و دلفریبی دنیا، مکر و فریب شیطان های درون و.....
گرچه دو واژه »ولایتمداری« و »بصیرت دینی« الفاظ متمایزی از هم هستند و به حسب لغت نیز معنای جدای از هم دارند، ولی با دقت در معنای اصطلاحی آنها به ویژه در نگاه شیعی، مشخص می شود که منظور از این دو عنوان، یک معنا بیش نیست؛ چون در تفکر اسلام ناب محمدی صلی الله وعلیه وآله، ولایتمداری بدون بصیرت و هوشمندی معنا و مفهوم درستی ندارد.
براین اساس، اگر کسی میان ولایتمداری و بصیرت دینی، جدایی و عدم ارتباط ببیند و آنگاه در صدد برقراری پیوند و ارتباط معنایی میانشان برآید، معلوم می شود که نه از حقیقت ولایت و ولایتمداری راستین و مورد نظر اهل بیت علیهم السلام آگاهی کافی دارد و نه از بصیرت دینی بهره ای برده است.
بنابراین بحث محوری این مقاله اثبات آمیختگی معنایی ولایتمداری و بصیرت دینی است و این که جداانگاری این دو چه پیامدهای زیانباری را به دنبال دارد. به این منظور نخست مفهوم و جایگاه ولایت بیان می شود.
مفهوم و جایگاه ولایت
ولایت به کسر واو و فتح آن در لغت از مادّه »وَلْی« بر وزن »فَلْس« به معانی چندی از قبیل: نزدیکی، تسلّط، قدرت، فرمانروایی، نصرت، محبت، عهده داری کاری، حکم، پشتیبانی، زمامداری، سرپرستی و تصرف در اشیاء و امور انسان ها آمده است. ولی معنای اصلی و محوری آن چنانکه راغب گفته، نزدیکی دو چیز به هم(سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، اقرب الموارد، دارالاسوه للطباعة و النشر، ایران، 1385 ش - 1427 ق، ج 5 (ل - ی)، ص 832 - 833، ماده »ولی«؛ سیدمصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین (عربی - فارسی)، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، تهران، چاپ سوم، ص 815؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1367ش، ج2، ص554؛ ابن اثیر(محمدجزری)،النهایه،المکتبة الاسلامیه،ج5، ص227،ماده»ولی«)
است به طوری که فاصله ای میانشان نباشد. این نزدیکی یا پهلو درآمدگی بی فاصله شامل هر نوع نزدیکی مادی و مکانی و معنوی می شود.(راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، المکتبة الرضویه (کتاب فروشی مرتضوی)، چاپ دوم، پائیز 1362، ماده »ولی«)
شایان ذکر است در اصطلاح دینی و قرآنی مراد از قرب، قرب معنوی است و شامل قرب و نزدیکی مادی و مکانی نمی شود. براین اساس، نزدیکی و پیوند قلبی یا محبّت ورزی افراد به هم نوعی ولایت ورزی است یا نزدیکی به معنای تصرف در امور دیگری و تدبیر آن، نوعی ولایت است. بندگی و پیوند معنوی با خدا و عشق و علاقه به او و اولیایش موجب »ولی خدا« شدن و درآمدن در ولایت او و سرپرستی امور انسان توسط خداوند و اولیای او می شود.
بنابراین، ولایت در نگاه اسلام با همه انواع و اقسامش که در دو قسم تشریعی و تکوینی دسته بندی می شود و بالاصالة از آنِ خداست، قرب خاصی است که با نوع یا انواعی از تأثیر، تأثّر، تصرّف، عشق و محبت، سرپرستی، حاکمیت ظاهری و باطنی و تکوینی همراه است و در یک تعریف ساده، عبارت است از رابطه مستقیم و بی واسطه میان دو کس یا دو نهاد یا دو گروه، که از جنس محبّت، ریاست، حاکمیت، تبعیت، تصرّف و مانند آن است.(ر.ک: علامه طباطبائی، المیزان، چاپ بیروت، ج 5، ص 368 - 369، و ج 6، ص 11 - 13، و ج 10، ص 88 - 90؛ طبرسی، مجمع البیان، چاپ ناصرخسرو، تهران، ج 2، ص 365؛ عبداللَّه جوادی آملی، شمیم ولایت، نشر اسراء، قم، اسفند 1385، ص 35 - 46)
یکی از مؤلفه های بصیرت، خطشناسی است. صراط مستقیم یک صراط بیشتر نیست، در هر زمانی هم این صراط وجود دارد. می فرماید: »الصراط صراطان صراط فی الدنیا و صراط فی الآخره«؛ یعنی صراط مستقیمراهی است که یک طرفش در دنیا و طرف دیگرش در آخرت است و اما بخشی از آن که به عنوان صراط مستقیم در دنیا وجود دارد امامی است که اطاعت او واجب است. رهبرشناسی و امام شناسی در دنیا یکی از مولفه های مهم بصیرت و قرار گرفتن در صراط مستقیم است. ما باید خطمان را پیدا کنیم، باید ببینیم که رهبر و پیشوای مسلمانان در کجا قرار دارد و از او فاصله نگیریم. تداوم خط پیامبرصلی الله وعلیه وآله این بود که بعد از ایشان، آن شاخص ها را در پیشوای بعد از او ببینند. کسانی که آن شاخصه ها را ندارند در خط پیامبر نیستند؛ هرچند مدعی باشند. یکی از مهم ترین شاخصه های خط حضرت امام، اعتقاد ایشان به ولایت فقیه بود، یکی از شاخصه هایش ضد استکباری بودن و حمایت از مستضعفان و مظلومان بود، یکی از شاخصه هایش ساده زیستی و عدالت اجتماعی بود. اینها را باید کسانی که مدعی پیروی از امام هستند داشته باشند. مهم ترین شاخصه اش پیروی از ولی فقیه است. رضایت امام شرط لازم بود؛ ولی شرط کافی رضایت پیشوای بعد از امام است.
مولفه بعدی، جبهه شناسی است؛ یعنی بدانیم در کدام جبهه قرار داریم. پیامبرصلی الله وعلیه وآله فرمود: بعد از موسی امت او هفتاد و یک فرقه شدند؛ و بعد از عیسی، امت او هفتاد و دو فرقه شدند و بعد از من، امتم هفتاد و سه فرقه می شوند که فقط یک فرقه اهل نجات هستند. آن فرقه را پیدا کنید تا نجات یابید.
جریان شناسی هم یکی از معیارها است. در تاریخ صدها و هزاران جریان قلابی و بدلی بوده است با رنگ و لعاب حق، تا حق را تحت الشعاع قرار دهند. گوساله سامری یک جریان بدلی بود برای انحراف یک امت. باید مردم فهم سیاسی داشته باشند، بفهمند که پشت این جریان و عقبه اش چیست تا دچار انحراف نشوند. ممکن است در یک جاهایی مباحث انحرافی مطرح بکنند؛ مانند بحث حدوث و قدم قرآن. آیا قرآن حادث است یا قدیم؟ خلفای جور از امام سؤال می کنند که قرآن قدیم است یا حادث؟ امام فرمود: قرآن کلام خدا است، اگر می خواهی به سعادت برسی به آن عمل کن.
بصیرت به معنای روشن بینی و روشن دلی است. بصر، چشم سر است و بصیرت، چشم دل. بصیرت به معنای فهم و درک عمیق است که زمینه تشخیص حق و باطل و بستر لازم برای انتخاب راه درست را برای انسان فراهم می کند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام میزان اهمیت بصیرت از بصر مهم تر است که می فرماید: »فَقْدُ الْبَصَرِ أهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ الْبَصِیرَةِ«
فقدان بصر قابل تحمل است؛ اما فقدان بصیرت قابل تحمل نیست؛ زیرا آدمی که نابینا است اما چشم دل او روشن است و درک درستی از حقایق دارد، جهت را خوب می تواند بشناسد، در مسیر حرکت نه تنها خودش در مسیر حق قرار دارد بلکه می تواند راهنمای بسیاری از انسانهای دیگر باشد؛ اما کسی که بصر دارد اما بصیرت ندارد، هم خودش گمراه می شود و هم دیگران را به انحراف می کشاند. دقیقاً بیان امیر کلام نشان می دهد که بصیرت با بصر قابل مقایسه نیست. اگر ما بخواهیم ایمان را با بصیرت مقایسه کنیم ایمان و معنویت موتور است و بصیرت چراغ و قطب نما. خیلی انسان ها مؤمن هستند؛ ولی جهت را پیدا نمی کنند؛ چون آن نورافکن را ندارند. این دو لازم و ملزوم یک دیگر هستند. بصیرت نورافکنی است که انسان به واسطه آن، راهش را پیدا می کند، آن وقت قوه محرکه انسان را در این جهت قرار می دهد. اگر بصیرت نباشد قوه محرکه در مسیر صحیح قرار نمی گیرد. خیلی ها بودند که تقدسی داشتند، حلال و حرام را رعایت می کردند ولی بصیرت نداشتند. فرق بین ابوموسی اشعری با شریح قاضی همین است که شریح قاضی با فهم و علم، خیانت کرد؛ و ابوموسی بدون درک و فهم و بصیرت. مشکل اصلی این است که آنها هر دو به حرکت انقلابی نبوی خیانت کردند و زمینه توقف انقلاب را فراهم آوردند؛ البته ممکن است خداوند در قیامت به گونه متفاوتی با آنها برخورد کند؛ اما اثر وضعی آنها در دنیا یکی است.
مهمترین دستور دینی اسلام نماز است که از آن به ستون دین تعبیر شده است. از طرفی سفارشات اکیدی صورت گرفته است که این فریضه دینی در مسجد و به جماعت خوانده شود. در نظر علمای دین یکی از نشانههای مهم تربیت دینی حضور مستمر در مسجد و شرکت در نماز جماعت است تا جایی که موفقیت مربیان تربیتی با میزان حضور متربیان در نماز جماعت اندازهگیری میشود. به همین منظور با وجود آنکه کتابهای متعددی در خصوص نماز، مسجد و نماز جماعت به رشته تحریر درآمده است بر خود فرض دانستیم که به صورت مختصر به گوشهای از این مطالب و روایات اشارهای گذرا داشته باشیم و فقط به نقل آنها بسنده نماییم.
علت دستور به برگزاری نماز جماعت 1) خداوند میفرماید: « وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِین ـ و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (نماز را با جماعت بخوانید)» 2) «جالب اینکه نمىگوید: نماز بخوانید، بلکه مىگوید: أَقِیمُوا الصَّلاةَ (نماز را بپا دارید) یعنى تنها خودتان نمازخوان نباشید بلکه چنان کنید که آئین نماز در جامعه انسانى بر پا شود، و مردم با عشق و علاقه به سوى آن بیایند». 3) از طرفی اذکار نماز به صورت جمع آمده است: نعبد (تو را میپرستیم) اهدنا (ما را هدایت کن) ربنا (پروردگار ما) و... 4) امام رضا علیهالسلام درباره علت دستور به برگزاری نماز جماعت فرمودهاند: «براى این که اخلاص و توحید و اسلام و عبادت خدا ظاهر و مکشوف و مشهود باشد چه آنکه در اظهار آنها بر اهل شرق و غرب حجّت حقّ عزّوجلّ تمام مىگردد و دیگر عذرى برایشان باقى نمىماند و دیگر آن که منافقى که نماز را خفیف و سبک مىشمارد مجبور است آنچه را که ظاهراً اقرار دارد علناً و در دید و منظر همگان اداء کرده و از آن مراقبت نماید و این موجب قدرت و شوکت اسلام مىگردد. و دیگر آنکه در جماعت برخى از مردم براى بعضى دیگر و در حضور یکدیگر شهادت به اسلام مىدهند و این امرى است مطلوب و اضافه بر آن در سایه جماعت و حضور مردم بهدور هم مساعدت بر نیکی و تقوى و منزجر شدن از بسیارى از معاصى حقّ عزّوجلّ تحقّق مىیابد». 5) و امام صادق علیهاسلام نیز فرمود: « نماز جماعت مقرر شد تا نمازگزار از بینماز تشخیص داده شود». 6) احکام * حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بیاعتنایی جایز نیست و سزاوار نیست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند. * مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت که فرادی یعنی تنها خوانده شود بهتر است و نیز نماز جماعتی را که مختصر بخوانند از نماز فرادی که آن را طول بدهند بهتر میباشد. این احکام بر اساس رساله حضرت امام خمینی(ره) آمده ولی نظر همه مراجع همینگونه است.
راه دین و دینداری راهی است که با بصیرت و بینایی پیموده می شود و دعوت پیام آوران الهی بر مبنای بصیرت و بینایی بوده است و آنان هرگز مردم را به پیروی کورکورانه و اطاعت غیرحکیمانه فرانخوانده اند. پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله نیز که خاتم پیام آوران است به دین داری و خداجویی با بصیرت تأکید داشت آن گاه که شخصی از آن حضرت پرسید، مردم را به چه چیز دعوت می کنی؟ فرمود:
من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم.
پیامبر اسلام با استناد به این آیه خط مشی خود و پیروانش را چنین ترسیم کرد که من همگان را به سوی خدای یکتا دعوت می کنم و این طریق را از روی تقلید و بی بصیرتی نمی پیمایم، بلکه از روی آگاهی و بصیرت، همه مردم جهان را به سوی این راه می خوانم. این سخن پیامبرصلی الله وعلیه وآله نشان می دهد که علاوه بر آن که رهبر دینی باید دارای بصیرت و بینایی کافی باشد، پیروان او نیز باید چنین باشند، تا بتوانند مردم را به سوی حق دعوت نمایند.
در جمله ای از دعای منقول از حضرت علی علیه السلام درخواست بصیرت در دین از خداوند شده است:
بصیرت وابسته به نور حق است. همان گونه که با نور ظاهری چون خورشید، ماه و چراغ، چشم ظاهری می تواند ببیند با نور حق چشم باطنی انسان می تواند به حقایق امور پی ببرد. امام سجادعلیه السلام به خدا عرض می کند:
وَ بِنُورِک اِهْتَدَینا(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای ابوحمزه ثمالی)
ای خدا به نور خودت ما را هدایت فرمودی.
و پیامبر اسلام از خدا طلب چنین نوری برای قلب و سایر اعضا و جوارحش می نماید تا سراپای وجودش نور گردد و به حقایق پی ببرد:
خدایا در قلب، گوش، چشم، گوشت، خون، استخوان و پیش و پس و راست و چپ و بالا و پایین من نور قرار بده! نور مرا زیاد فرما و به من نور عطا کن و مرا نور بگردان به حق خودت ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.
بدون دیده باطن که از نور حق تجلی می گیرد، دیده ظاهر کارساز نیست و سودی برای هدایت فرد ندارد. گرچه به ظاهر همه چیز را می بیند ولی این دیدن، ثمربخش نخواهد بود، چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
نَظَرُ البَصَرِ لاَیجْری اِذَا عُمِیتْ البَصیرَةُ(میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، درم، انتشارات مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، قم، 1379، ج 2، ص 504، ح 1730، به نقل از غررالحکم، ص 9972)
هرگاه دیده بصیرت کور باشد نگاه چشم سودی ندهد.
کسی که بصیرت ندارد، داوری وی نیز درست نمی باشد. آن حضرت می فرماید:
آن کس که بصیرت و بینش را از دست دهد، نظرش هم نادرست و بی ارزش است.
با پرتوافکنی نور حق، که همان عنایت الهی است انسان به بصیرت می رسد و به حقایق امور پی می برد. پس نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده برای آن است که مورد عنایت حق قرار بگیرند و نور حق بر دل و جانشان پرتوافکن گردد. حافظ می گوید:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
باللَّه کز آفتاب فلک خوب تر شوی
اگر انسان به این مرحله برسد که نور حق در قلبش تجلی کند سراسر وجودش نور می گردد و با آن از حیرت و سرگردانی بِدَر می آید و حتی دیگران را از حیرت و سرگردانی نجات می دهد و هدایت می نماید. در زیارت امام زمان(عج) آمده است:
بصیرت در لغت به معنای دانایی، بینایی، آگاهی، هوشیاری، زیرکی، بینایی دل و یقین آمده است. صاحب بصیرت کسی است که به واسطه نیروی نهانی و قوه قلبی(لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ذیل عنوان بصیرت؛ اسماء وصفات خدا در قرآن، محمدباقر محقق، اول، انتشارات اسلامی، تهران، 1372، ذیل عنوان بصیر)
که از آن به بصیرت تعبیر می شود حقایق را می شناسد و به کنه آن پی می برد.
بصیرت از دیدگاه روایات و ادعیه به منزله چشم است برای دل، همان گونه که انسان با چشم ظاهر اشیا را می بیند به واسطه بصیرت به باطن و کنه اشیا و مسائل پی می برد. بنابراین بصر دیده ظاهر و بصیرت دیده باطن آدمی است.
عرفا برای دیده باطن نام هایی چون »دیده دل«، »چشم خرد«، »چشم عقل« و به تعبیر حافظ »دیده جان بین« در برابر چشم جهان بین آورده اند و بر این باورند که دریافت باطن - حقیقت - را دیده جان بین باید؛ چنانکه حافظ گوید:(دائرة المعارف تشیع، ذیل عنوان بصیرت)
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
این کجا مرتبه چشم جهان بین من است
پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله برای قلب انسان دو دیده چون دو چشم ظاهری برای جسد دانسته و می فرماید:
دل هر بنده ای را دو دیده نهانی است که به واسطه آن دو دیده غیب را می نگرد. اگر خداوند بخواهد در حق بنده ای نیکی کند دو چشم دلش را می گشاید تا بواسطه آن آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است بتواند ببیند.
علاقمندیها:
برنامه نویسی کامپیوتر، مطالعه اخبار
موسیقی، سفر، مطالعه مقالات تخصصی، مطالعه وبلاگها و ...
با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید:)
اين سايت حاصل تلاش شبانه روزي سيد محمد جواد حسيني ميباشد که بدون وابستگي مادي و معنوي به هيچ سازمان و نهاد و حزب و گروه سياسي فعاليت خود را ابتدا بر اساس قانون الهي و سپس قانون اساسي ايران بنا نهاده است. کليه هزينههاي اين سايت با هزينه شخصي پرداخت ميشود که اميدوارم از اين پس از طريق فروشگاه سايت و تبليغات تامين شود و همواره سعي ميکنم تا مطالب آموزشي جديد و خواندني را براي شما به ارمغان بياورم.
بازدید امروز : 1058
بازدید دیروز : 1252
بازدید هفته : 3448
بازدید ماه : 11702
بازدید کل : 33865
تعداد مطالب : 5367
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1 تماس با من تلگرام تماس با من در اینستاگرام